فصل 1 – مقدمه
فصل 2 – مرور ادبیات
فصل 3 – روش شناسی
فصل 4 – یافته های تحقیق
فصل 5 – نتیجه گیری
فصل 6 – محدودیت ها

مرور ادبیات
تعریف مدیریت دانش بحث های زیادی را در ادبیات موضوع به همراه داشته است. بیشترین بحث بر تعیین مرز بین دو مفهوم اطلاعات و دانش تمرکز داشته است. اگرچه این دو می توانند به جای هم استفاده شوند، پژوهشگران متعددی عنوان کرده اند که این دو، دو مفهوم کاملاً مجزا از یکدیگر هستند. دانش به طور قابل ملاحظه ای یک عبارت گسترده تر است که شامل باورهای مبتنی بر اطلاعات می شود. از سوی دیگر، دانش سازمانی شامل تخصص شرکت و درک مشترک است و بسیاری از ویژگی های مشابه را به عنوان دانش شخصی به اشتراک می گذارد. یادگیری سازمانی به فعالیت ها مرتبط بوده و از طریق اطلاعات و روابط اجتماعی، درون شرکت توسعه داده شده است و فرصت رشد را فراهم می کند. آمیراتو و همکاران (2021) اخیراً KM را به عنوان فرایند جامع شناسایی، سازمان دهی، انتقال و استفاده از اطلاعات و مهارت ها تعریف کردند. براساس نظرسنجی انجام شده توسط فریرا و همکاران (2018)، بیش از 92% از صاحبان کسب و کار باور دارند که یک سیستم KM می تواند بر یادگیری کارکنان و رشد سازمانی اثر بگذارد. بیش از 62% از صاحبان کسب و کار بر این باور هستند که KM به آنها برای همکاری کردن به عنوان یک تیم کمک می کند. 91% از کسانی که در نظرسنجی شرکت کردند نیز باور دارند که سیستم KM آنها را در توسعه برنامه های آموزشی جدید براساس تخصصشان یاری می کند. مطابق با اوده و آیاوو (2020)، بیش از نیمی از ابتکارات KM شکست می خورند ؛ زیرا شرکت ها به یک رویکرد KM که به خوبی توسعه داده شده باشد نیاز دارند. زیم و همکاران (2019)، توضیح می دهند که به جای مدیریت دانش مرتبط، برخی کسب و کارها به مدیریت مدارک می پردازند که این یک اشتباه بزرگ مرسوم است.